جمالالدین اکرمی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: در سال 1383، جلساتی برگزار شد تا محتوا و تصاویر کتابهای درسی تغییر پیدا کند. تصویرگران بسیاری دعوت به کار شدند و تصاویر خوبی خلق شد اگرچه کیفیت چاپ، چندان خوب نبود و متن کتابهای درسی هم نتوانست پابهپای تصویر جلو بیاید. اما آنچه در تدوین و تالیف کتابهای جدید مبنا قرار گرفت، کتابهای درسی فرانسه بود و هدف اینکه کتابها جنبه کاربردی پیدا کند. برای مثال وقتی بچهها در کتاب فارسشی به شعری از فردوسی میرسند تشویق شوند که شاهنامه بخوانند یا به خواندن یک غزل حافظ بسنده نکنند.
نویسنده کتاب«بازگشت پروفسور زالزالک» در ادامه بیان کرد: روشی که در کتاب علوم مورد استفاده قرار گرفت، کمیک استریپ بود تا دانشآموز بتواند در قالب شکلها و طرحهای مختلف، با چگونه به دنیا آمدن بچه، تولد پروانه، چرخه غذایی و... آشنا شود. اما واقعیت ماجرا اینکه ما با روشهای نوین آموزش آشنا نیستیم. امروز حتی کلمه آموزش را حذف و از واژه فراگیری بهره میبرند.
اکرمی با اشاره به اینکه اتفاق اصلی در خارج از کتاب درسی رخ میدهد گفت: در همه جای دنیا، سیستم آموزشی تغییر کرده؛ دیگر معلم یک طرف و دانشآموز سمت دیگر نیست. این فرآیند دوسویه است چون معلم هم از شاگردان خود، چیزهای تازه یاد میگیرد.
نویسنده«خانم آقای کلاه دودی» معتقد است تا سیستم آموزشی تغییر نکند، معلمان با روشهای نوین اموزش آشنا نشوند، زیر ساختها فراهم و کتابخانهها تجهیز نشود و تا وقتی زنگ کتابخوانی نداشته باشیم بچهها به کتاب خواندن تشویق نمیشوند.
به گفته اکرمی اگر زنگی به کتاب اختصاص پیدا کند و هر مدرسهای یک کتابخانه و یک کتابدار داشته باشد که با ذهن و زبان بچهها آشناست و میداند آنها چه کتابهایی را دوست دارند میتوان به تغییر سیستم اموزش و محتوای کتابهای درسی امیدوار بود.
اکرمی معتقد است بچهها نمایش و قصه را دوست دارند و یکی از روشهای آموزش در دنیا، قصهگویی و اجرای نمایش است؛ چه اشکالی دارد معلمان، قصهگویی بدانند و در کتابهای درسی، قصههایی خواندنی گفته شود؟ چه اشکالی دارد اگر معلمان با دانشآموزان خود نمایش بازی کنند؟!
نظر شما